روایت مادر امیرحسین 15 ساله از فرزندش که 2 ماه پیش بازداشت شد: وکیل تسخیری با ما تند برخورد میکند/ امیرحسین ریزجثه و کوچولو است؛ قسم میخورد که سر کار بوده/ تو را به خدا مسوولان به این بچه رسیدگی کنند
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۰۷۷۶۲
به گزارش جماران؛ روزنامه اعتماد نوشت: «خانم من نمیدانم درباره کدام پرونده صحبت میکنید؟ پروندههای زیر دست من زیاد است. احتمالا هرچه که در پرونده لازم بوده، من نوشتهام.» این عباراتی است که وکیل تسخیری امیرحسین رحیمی، زندانی 15ساله رخدادهای اخیر در پاسخ به الهام نجف، مادر امیرحسین مطرح کرده است. عباراتی که نشان میدهد، روند بررسی حقوقی به پروندههای افراد دستگیر شده در رخدادهای اخیر براساس خواسته و مطالبات خانوادهها پیش نمیرود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خانم نجف، امیرحسین چند ساله است، چه زمانی دستگیر شد. یک شرحی از پرونده میدهید؟
امیرحسین 15سال دارد. 21مهرماه در فردیس کرج بازداشت شد. یک هفته از او بیخبر بودیم و هر جا که مراجعه میکردیم اسمی از او نبود. بعد از یک هفته هم به کانون اصلاح تربیت زندان کچویی منتقل شد. دو ماه است در این زندان حضور دارد. پرونده امیرحسین در بازپرسی شعبه 8دادسرای عمومی کرج بود، قاضی برایش 500میلیون تومان وثیقه برید که ما نتوانستم این مبلغ را تهیه کنیم. هر چقدر هم التماس کردیم که این رقم را به کفالت بدل کنند، بازپرس قبول نکرد. هر اندازه تلاش کردیم با شرایط سادهتری- مثلا فیش حقوقی- اجازه داده شود امیرحسین تا زمان دادگاه بیرون بیاید، باز هم اجازه ندادند. گفتند اتهامات سنگینی به او وارد شده و نمیتوانند تخفیفی بدهند. آنجا هم بازپرسی و بازجویی شد و نهایتا قرار نهاییاش صادر شد و به دادگاه انقلاب شعبه یک کرج ارسال شد. امروز هم (سهشنبه) قرار بود بازپرسی امیرحسین توسط قاضی آصفالحسینی انجام شود.
درباره اتهاماتی که در کیفرخواست امیرحسین آمده، توضیح میدهید؟
امیرحسین صبحها به مدرسه میرفت و بعدازظهرها در دفتر املاک کار میکرد. روز دستگیری هم توسط نهادهای مسوول به مغازهای که امیرحسین آنجا کار میکرد، اعلام شد که باید ساعت 18 و نیم بسته باشند. امیرحسین به من زنگ زد که مامان اینجا خیلی شلوغ است، بیا دنبالم. بچهام نگران بود و از شلوغی میترسید. به سمت مغازه رفتم، متوجه شدم که از فلکه سوم فردیس به بالا اجازه تردد به تاکسیها و خودروها داده نمیشود. من بین فلکههای سوم و چهارم ایستادم تا امیرحسین از فلکه دوم به من برسد. خیابان شلوغ بود و ماموران همه جا حضور داشتند. فاصله من با امیرحسین 2الی 3دقیقه بود. امیرحسین بستنی میخرد و به سمت من حرکت میکند. خودش میگوید، ناگهان ماموران برخوردهای تند را آغاز میکنند و دستگیریها آغاز میشود... امیرحسین میترسد و در یک فرصت مناسب فرار میکند. ماموران با ساچمه او را میزنند. من هم چند متر پایینتر منتظر فرزندم ایستاده بودم. به او زنگ میزدم، اما جواب نمیداد. دلشوره امانم را بریده بود، یکی از تماسهایم را جواب داد، از او پرسیدم کجایی مامان؟ گفت: فلکه چهارم، تعجب کردم، چون من هم فلکه چهارم بودم. بعدا فهمیدم، امیرحسین را به مسجد فلکه چهارم بردند. یکی از تماسها را پاسخ داد و یکی از ماموران به من گفت برای بردن بچهات بیا اداره امنیت. ما همه کلانتریها و نهادهای امنیتی را گشتیم، هیچ اسمی از این بچه نبود تا یک هفته. اینکه در این یک هفته چه بر سر این پسر 15ساله رفته است، خودش داستان دیگری است. [اظهارات مادر امیرحسین در خصوص وضعیت او در این ایام در روزنامه موجود است.]
وضعیت امیرحسین چطور است؟
امروز که ملاقات کابینی داشتم، امیرحسین گفت در سینه و شکم، سر و گردنم احساس درد دارم. یک ساچمه در سر، یک ساچمه در گردن و چندین ساچمه هم در سینه و شکمش باقی مانده است. این ساچمهها ممکن است عفونت کنند و مشکلات جسمی خطرناک برای امیرحسین ایجاد شود. امیرحسین میگفت که احساس میکند، ساچمه داخل سرش، حرکت کرده و جابهجا شده است. میگفت، به بهداری کانون گفته است او را به بیمارستان مدنی کرج ببرند و این ساچمهها را در آورند. از وقتی که امیرحسین این حرفها را زده تا همین الان، دلشوره امانم را بریده، نمیدانم باید چه کار کنم، تورو خدا مسوولان به سلامتی این بچه رسیدگی کنند.
آیا وکیل تسخیری پرونده شما به درخواستهای شما رسیدگی کرده است؟ [وکیل تسخیری امیرحسین، همان وکیلی است که پرونده محمدمهدی کرمی را نیز در دست دارد.]
وکیل تسخیری امیرحسین که هیچ کاری نکرده است. من تازه زمانی که برگه پرینت قرار نهایی دادسرا را گرفتم، آنجا فهمیدم که وکیل من آقای [...] است. تازه شماره تماس وکیل را هم نداشتم، به زحمت شماره تلفنش را پیدا کردم و تماس گرفتم، آقای وکیل گفت: «خانم من نمیدانم درباره کدام پرونده صحبت میکنید؟ پروندههای من زیاد است. هرچه که لازم بوده، من احتمالا نوشتهام.» گفتم: «آقا شما وجدان داری، میخواهم بدانم چه دفاعی از بچه من کردهای؟» به من جواب داد: «خانوم من بیشتر از این نمیتوانم با تو صحبت کنم.»
هیچوقت ملاقات حضوری با این آقای وکیل داشتید؟ آدرس دفتر را داشتید؟
آدرس دفترش را به من نداد و هیچوقت با هم ملاقات نکردیم حتی تماسهای من را هم پاسخ نمیداد. زمانی هم که امیرحسین بازداشت شد، به واسطه اینکه درگیر شده و نهایتا فرار کرده بود، فردی که امیرحسین را گرفته بود، برخورد تندی با او داشت [نحوه رفتار با امیرحسین در دفتر روزنامه موجود است.]
تصویری که از امیرحسین موجود است، او را یک بچه نحیف نشان میدهد. مگر میتواند با ماموران درگیر شود؟
امیرحسین ریزجثه و کوچولو است. فقط یک مسافت کوتاه از این سوی خیابان به آن سوی خیابان را فرار کرده بود و همین موضوع باعث عصبانیت ماموران شد. [روایت مادر از نحوه بازداشت امیرحسین در روزنامه موجود است] نهایتا امیرحسین را به خانهای میبرند که به معترضان پناه داده بود و ماموران این خانه را گرفته و همه بازداشتیها را به آنجا منتقل میکردند.
موضوع کوکتل مولوتف از کجا وارد پرونده پسرتان شده است؟
امیرحسین میگوید در آن خانه یک کوکتل مولوتف وجود داشت که آن را در پرونده او قرار میدهند. در بازجوییها از امیرحسین میخواهند افرادی را معرفی کند که در تهیه کوکتل مولوتف همکاری داشتهاند. امیرحسین قسم میخورد که من سر کار بودهام و اصلا کولهپشتی نداشتم، ولی از او میخواهند اسم برخی دوستانش را اعتراف کند. پسرم به من میگفت مامان اسم کی رو باید میدادم؟ اسم کسی را نمیدهد اما بعد از چند روز اعتراف میکند که کوکتل مولوتف مال خودش است. [نحوه اعترافها هم در دفتر روزنامه موجود است.] وقتی با امیرحسین صحبت کردم، گفت: مامان به خدا دست من اصلا به این کوکتل مولوتف نخورده است. میخواهم این واقعیتها را بگویم اما دادگاه اجازه دیدار ما با رییس شعبه یا قاضی را نمیدهد.
شما با آقای آصف الحسینی، قاضی پرونده دیدار نداشتید؟
نه والا، هیچ دیداری نداشتم.
وکیل تسخیری به شما نگفته برای این اتهام چه حکمی ممکن است، بریده شود؟
وکیل اصلا با من حرف نمیزند؛ با تندی با ما برخورد میکند. من با بازپرس شعبه 7 فردیس صحبت کردم، ایشان به من گفت، بچه شما مظلوم و ریزنقش و کوچولوست. گفت دستش باز نیست، چند اتهام شدید در شعبه قبلی به او بستهاند که کار را سخت میکند. امیرحسین به من میگفت، این آقای بازپرس موقع بازپرسی مدام میگفت چرا این اعتراف را کردهای؟ چرا این برگه را امضا کردهای؟ امیرحسین هم میگفت... [اظهارات مادر امیرحسین در این خصوص در دفتر روزنامه موجود است]
شما سرپرست خانوار هستید؟ غیر از امیرحسین فرزند دیگری دارید؟
بله من مادر مجرد هستم. دو فرزند دارم. یک دختر 18 ساله دیگر هم دارم. به بازپرس شعبه 7 که فرد منعطفی بود، گفتم: آقای بازپرس به من نگاه کن، من خودم نخوردم، نپوشیدم، بچهام را فرستادم مدرسه، فرستادم ورزش، تلاش کردهام بچهام سمت مواد و بزهکاری و خلافکاری نرود. با چنگ و دندان بچهام را بزرگ کردهام. تا به امروز هم هیچ سازمان دولتی، هیچ کمکی به من به عنوان یک سرپرست خانوار نکرده است. یک بار نشده، انجمن زنان سرپرست خانوار به من بگوید، تو که تنها و بدون حامی دو بچه را بزرگ میکنی، چطور زندگی میکنی؟ این سازمانها و انجمنهای دولتی با این همه بودجههای نجومی، هیچ وقت کاری نکردهاند. باور کنید آقا، من با سیلی صورتم را سرخ نگه میدارم.
واضح است؛ شما حتی نتوانستهاید، پول وثیقه جگرگوشهتان را جور کنید؟
من هر چه که داشتم، فروختم تا هزینه زندگی بچههایم را بدهم. همه دارایی من یک ماشین بود، سال قبل آن را فروختم که بتوانم، پول پیش خانه را جور کنم و سرپناهی برای بچههایم مهیا کنم. یعنی دولت نه تنها دردی از ما دوا نکرد، بلکه تورم را افزایش داده و هستی ما را برای داشتن یک سرپناه گرفته است. وقتی قاضی وثیقه 500 میلیون تومانی را صادر کرد، التماس کردم که من چیزی ندارم، تو را به خدا وثیقه را کمتر کنید تا بچه من در زندان نماند؛ ولی هیچ کس به داد ما نرسید.
هنوز حکم قطعی برای امیرحسین ندادهاند. پیشبینی از حکم احتمالی دارید؟
بازپرس به من گفته همه چیز به قاضی بستگی دارد. این چند روز که پرونده به شعبه یک دادگاه انقلاب رفته، همه کار ما گریه و زاری بود، چون میدانستیم قاضی این شعبه احکام سنگینی میدهد. دست به دعا هستیم که در این پرونده معجزهای شود و قاضی رای تندی صادر نکند.
هزینههای زندگی شما از چه راهی تامین میشود؟
بخشی از هزینههایم را امیرحسین تامین میکرد (بغض مادر امیرحسین میشکند). در مشاور املاک کار میکرد و گاهی اوقات قراردادی تنظیم میشد و او هم درآمدی داشت. من مستمریبگیر هم هستم و مبلغ بسیار اندکی از این طریق به دستم میرسد.
اگر شما روبهروی مسوولان ارشد قضایی قرار داشتید، از ایشان چه درخواستی داشتید؟
من به بازپرس امیرحسین هم گفتم، شما خودتان میدانید، بازجوهای شما چگونه عمل میکنند و... این منصفانه نیست، اگر خدا و پیغمبر هم وسط بیاورید، وجدان آدم قبول نمیکند با یک پسر 15 ساله این طور رفتار شود. بچه من در این داستانهای اعتراضی نبوده است. اما اگر از زندان بیرون بیاید، امیرحسین به یک آدم دیگه تبدیل شده است. کلی درس تازه از زندان یاد گرفته و حجم عظیمی خشم او را در بر گرفته است. اینها حرفهایی است که مسوولان باید به آن توجه کنند، اما هر قدر اصرار کردم که من پول ندارم و اجازه بدهید پسرم را با وثایق کمتر آزاد کنم، اجازه ندادند.
منبع: جماران
کلیدواژه: افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان واردات خودرو جام جهانی 2022 قطر ویروس کرونا اعترضات كوكتل مولوتف اعترضات در ایران افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان واردات خودرو جام جهانی 2022 قطر ویروس کرونا روزنامه موجود مادر امیرحسین کوکتل مولوتف وکیل تسخیری یک هفته بچه ام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۰۷۷۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کوهپایه زاده: بابک زنجانی امکان بهرهمندی از «آزادی مشروط» را دارد
وکیل مدافع بابک زنجانی با توجه به اعلام خبر نقض حکم اعدام موکلش و تبدیل آن به حبس گفت که بابک زنجانی در حال حاضر امکان بهرهمندی از آزادی مشروط را دارد.
به گزارش ایسنا، رسول کوهیایهزاده در خصوص آخرین وضعیت پرونده بابک زنجانی اظهار کرد: خوشبختانه مطابق دادنامه قطعی صادره از سوی شعبه ۳۸ دیوان عالی کشور که صراحتاً اعلام کرده است چنانچه موکل آقای بابک زنجانی بتواند بدهی خود را پرداخت نماید مستحق بهرهمندی از مقررات ذیل ماده ۱۱۴ قانون مجازات اسلامی است و با توجه به اینکه اموال مربوطه به کشور مسترد گردیده و بدهی کاملاً تسویه شده است، با درخواست دادگستری کل استان تهران و تایید ریاست محترم قوه قضاییه و رهبر معظم انقلاب با درخواست عفو موکل موافقت فرمودند و مجازات اعدام به ۲۰ سال حبس تقلیل یافت.
وکیل مدافع بابک زنجانی ادامه داد: اینک با عنایت به اینکه بیش از ۱۰ سال از مدت گذراندن مدت حبس میگذرد، مطابق قوانین و مقررات موکل امکان بهرهمندی از آزادی مشروط را دارا است و دوران تحمل زندان به پایان رسیده است.
کوهپایه زاده ضمن تشکر از قوه قضاییه و رهبری گفت: این پرونده نمونه درخشان و مصداق بارز درایت و صداقت و صحت در تصمیمات و قولهای دستگاه قضایی است. برخلاف برخی ادعاها نهایتا هم اموال به کشور مسترد شد و هم حقوق قانونی موکل ملحوظ نطر قرار گرفت و احقاق شد.
وی افزود: به عنوان وکیل دادگستری از بدو ورود به پرونده تمام تلاش بر این امر بود که حقوق قانونی موکل مورد توجه قرار گیرد و پس از ۱۰ سال حضور در این پرونده تحقق وعده الهی را شاهدیم.
کوهپایه زاده در پایان گفت: در تاریخ دستگاه قضایی که همزمان استرداد اموال و حقوق متهم مورد توجه قرار گیرد مرهون عدالت خواهی و تدبیر و صلابت و اهتمام و ژرف اندیشی شخص رییس قوه قضاییه است که از بدو تشکیل پرونده تا امروز با نظارت و ارشاد و جلوگیری از کج رویها و ارائه طریق هم مانع از تضییع حرمت خون انسان شدند و هم اموال مربوطه به کشور مسترد شد و یقینا اجر این ثواب عظیم نزد خداوند محفوظ است.